loading...
جوجه بلاگ| سایت سرگرمی| تفریحی
تبلیغات

 
آخرین ارسال های انجمن
تنها بازدید : 402 11 سال پیش نظرات (1)

ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻗﻠﺐ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﺭﺩ .... ﺧـــــﺎﻃﺮﺍﺕ : ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﯾﻨﺠﺎﯾﯽ ﻭ ﺩﻟﺖ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺩﯾﮕﻪ ... ﺑﺪﻭﻥ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﯼ ﻃﻮﺭﯼ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﻗﻠﺐ ﻓﻘﻂ ﻭﻓﻘﻂ ﻭﺍﺳﻪ ﻋﺸﻖ ﻣﯿﺘﭙﻪ، ﭼﻘﺪ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﻊ ﺳﻮﺧﺘﻦ . ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻪ، ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺜﻞ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ ،ﻣﺤﻮ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﻣﯿﺸﯽ، ﺗﺎ ﺍﺑﺮ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﻭ ﺗﻮﯼ ﻗﻠﺒﺖ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﯽ . ﻧﻪ ﺍﺻﻼ ﻣﯿﺬﺍﺭﯾﺶ ﺗﻮﯾﻪ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺩﺭﺵ ﺭﻭﻫﻢ ﻗﻔﻞ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﻬﺶ ﺩﺳﺖ ﻧﺰﻧﻪ ... ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻋﺸﻘﺖ ﺭﻭﯼ ﯾﻪ ﺳﮑﻮﻩ ﻣﯿﺸﯿﻨﯽ ﻭ ﻭﺍﺳﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺘﻤﺎﺭﯼ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﯽ، ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯﺵ ﺩﻭﺭ ﻣﯿﺸﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻗﺸﻨﮕﺘﺮﯾﻦ ﮔﻔﺖ ﻭﮔﻮﯼ ﻋﻤﺮﺗﻮ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺪﯼ ... ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﮐﺎﺭ ﺩﻟﻮ ... ﺷﺐ ﻣﯿﺎﯼ ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ ﻣﮕﻪ ﻓﮑﺮﺵ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ؟ﺧﻼﺻﻪ ﺑﻌﺪ ﯾﻪ ﺟﻨﮓ ﻭ ﺟﺪﺍﻝ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﭼﺸﺎﺗﻮ ﺭﻭﻫﻢ ﻣﯿﺬﺍﺭﯼ ... ﻭﻟﯽ ﻫﻤﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯿﭙﺮﯼ ... ﺍﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯿﺘﺮﺳﯽ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﯽ ﻧﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺨﻮﺭﯼ ﻧﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﯼ، ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﻭﻧﻪ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﺫﻫﻨﺖ ﻗﺪﻡ ﻣﯿﺰﻧﻪ . ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﮕﯽ : ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﺯ ﺩﺭﺱ ﻭﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﺍﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻤﻪ؟ !! ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺎﻓﺘﯽ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻫﺮ ﺟﺎ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﯼ ﻫﺮﭼﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﻓﻘﻂ ﺍﻭﻧﻪ ﮔﻮﯾﺎ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﻭﻧﻪ، ﻃﻮﺭﯼ ﺑﻬﺶ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻧﺒﯿﻨﯿﺶ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﺍﺧﺮ ﻣﯿﺮﺳﻪ . ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺍﻭﻧﯽ ﻣﺜﻪ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺁﺳﻤﻮﻧﺎ ﺳﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ، ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮔﻮﯾﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﺑﻬﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﮔﺮﭼﻪ ﻋﺸﻖ ﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﻭ ﻧﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺁﺧﻪ ﺧﺎﺻﯿﺖ ﻋﺸﻖ ﻫﻤﯿﻨﻪ ﺍﺩﻡ ﺭﻭ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻭﻟﺶ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﻮﻥ ﺧﺪﺍ ... ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﻫﺎﺗﻪ ﻫﻤﺶ ﺳﺮﺵ ﭘﺎﯾﯿﻨﻪ ! ﺗﻮ ﺩﻟﺖ ﻣﯿﮕﯽ ﺗﻮﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﻧﮕﺎﻡ ﮐﻦ ... ﺍﺧﻪ ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻭﻥ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻗﺸﻨﮕﺖ ﯾﻪ ﺫﺭﻩ ﺷﺪﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﯿﺴﺘﯽ ... ﺑﺪﺟﻮﺭ ﺑﻬﺶ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﮕﻪ ﻧﻪ؟ !! ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺒﯿﻨﺘﺖ ... ﺳﺮ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﯽ ... ﺣﺘﯽ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﯽ ...ﻓﻘﻂ ﺩﻟﺖ ﺷﻮﺭ ﻣﯿﺰﻧﻪ ... ﺍﺧﻪ ﺷﺐ ﻗﺒﻞ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻧﻮ ﺩﯾﺪﯼ ...ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﯼ ﻫﻤﺶ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﻓﺮﺍﺭﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭﻧﻮ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﮕﯽ : ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﺶ ... ﻭﻟﯽ ﺍﻭﻥ ﺳﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﻭ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﺕ ﺯﻝ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﻭ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﮕﻪ : ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ ﺑﻬﺘﺮﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢ ﮐﻨﯽ . ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭ ﺳﺮﺕ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯿﺸﻪ ... ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﻭ ﺍﺯﺕ ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ ...ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯿﻬﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ... ﺍﺯ ﺟﺎﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺭﻭﻡ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﻮﺳﻪ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﺭﻭ ﻗﻠﺒﺶ ﻭ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﮕﻪ :ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﺮﮐﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ... ﺩﯾﮕﻪ ﻗﻠﺒﺖ ﻧﻤﯿﺘﭙﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﻥ ﺗﻮ ﺭﮔﺎﺕ ﺟﺎﺭﯼ ﻧﻤﯿﺸﻪ، ﯾﻬﻮ ﺻﺪﺍﯼ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯿﺎﺩ ﺩﻟﺖ ﻣﯿﺸﮑﻨﻪ ﻭ ﺗﯿﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﮑﺴﺘﺶ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯿﺮﯾﺰﻩ . ﺩﻟﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﯽ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺎﻓﺘﻪ ﺑﻬﺶ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﺨﺎﻃﺮﺵ ﮔﺮﯾﻪ ﻧﮑﻨﯽ ﭼﻮﻥ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺍﮔﻪ ﯾﮏ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺍﺯ ﭼﺸﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﯿﺎﺩ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﻧﻤﯿﺒﺨﺸﻢ ... ﺩﻟﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﯽ ﺭﺣﻤﯽ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺭﻭ ﺍﺯﻡ ﮔﺮﻓﺘﯽ، ﻭﻟﯽ ﺍﺻﻼ ﻫﯿﭻ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺍﺯ ﮔﻠﻮﺕ ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺎﺩ! ﺑﻬﺖ ﻣﯿﮕﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﭼﯽ ﮔﻔﺘﻢ؟؟ ﺑﺎ ﺳﺮ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﯽ ﺍﺭﻩ !! ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯﺵ ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ ﭼﺮﺍ؟؟ ﻣﯿﮕﻪ ﭼﻮﻥ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !! ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﯼ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﺘﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺭﯼ ﺍﺧﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻭﻧﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ . ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﯽ ﻣﺎﻝ ﺗﻮ :... ﺑﻌﺪ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯿﺪﻩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﺕ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ... ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻟﺖ ﻧﻤﯿﺨﺎﺩ ﭼﺸﺎﺗﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﯽ ﺍﺧﻪ ﺍﮔﻪ ﺑﺎﺯﺷﻮﻥ ﮐﻨﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭﻧﻮ ﺑﺒﯿﻨﯽ ... ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﭼﯿﮑﺎﺭ؟ !!) ﻣﺜﻪ ﯾﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﭽﻪ ﮔﺎﻧﺲ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ

تنها بازدید : 417 11 سال پیش نظرات (0)

همسر من مریض شد. او همواره به دلیل مشکلات در محل کار ، زندگی شخصی، شکست در زندگی و فرزندان عصبی بود. او 30 پوند از وزنش را از دست داده بود و فقط حدود 90 پوند وزن داشت . او بسیار لاغر شده بود و به طور مداوم و بی اختیار گریه میکرد. او یک زن خوشحال نبود . او از سردرد، درد قلب و ناراحتی اعصاب ادامه دار زجر میکشید . او خواب درستی نداشت ،او تنها در روز کمی میخوابید و بسیار به سرعت در طول روز خسته میشد . رابطه ما در آستانه یک شکست و جدایی بود. او داشت زیباییش را از دست میداد ، او زیر چشم خود کیسه های چربی داشت، او دیگر از خود مراقبت نمیکرد . او حاضر به بازی کردن در هیچ فیلمی نبود و همۀ نقشها را رد میکرد. من امیدم را از دست داده بودم و فکر میکردم که ما به زودی طلاق خواهیم گرفت ... اما ناگهان تصمیم گرفتم به عمل کردن . میدانستم من زیباترین زن بر روی زمین را دارم . او بت زیبایی بیش از نیمی از مردان و زنان بر روی زمین است، و من تنها کسی بودم که اجازۀ به خواب رفتن در کنار او و در آغوش گرفتنش را داشتم . من شروع به سرریز کردن او با گل و بوسه و عشق کردم و هر لحظه او را سورپرایز و خوشحال میکردم . من به او هدایای بسیاری میدادم و فقط برای او زندگی می کردم . من در ملاء عام فقط در مورد او صحبت میکردم . من او را در مقابل خود و دوستان مشترکمان ستایش میکردم . شما آن را باور نمی کنید، اما او روز به روز شکوفا میشد . او هر روز احوالش بهتر شد. او وزن خود را به دست آورد، دیگر عصبی نبود و حتی بیشتر از همیشه مرا دوست داشت . من نمیدانستم که او تا این حد توانایی عشق دارد . و پس از آن متوجه یک مطلب شدم : زن بازتابی از رفتارِ مَردش است . اگر شما زنی را تا نقطۀ جنون دوست بدارید ،او هم به همان مجنون تبدیل خواهد شد.


تنها بازدید : 349 11 سال پیش نظرات (0)

نه چتری داشت

 


نه روزنامه ای
نه چمدانی...
 
عاشقش شدم...!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

از كجا میدانستم كه مسافر
 
است...

 

 

تنها بازدید : 338 11 سال پیش نظرات (0)

نام روزهای هفته‌ فرنگی از گاهنامه کهن ایرانی برگرفته شده است می دانیم که نام روزهای هفته در ایران باستان بدین گونه بوده است:

کیوان شید (شنبه):

نخستین روز هفته به نام کیوان شید نامگذاری شده است که تشکیل شده است از کیوان + شید. کیوان بعد از مشتری بزرگترین سیاره شمرده میشود که 700 برابر زمین است. آنرا زحل نیز نامیده اند. شید نیز به چم (معنی) نور و روشنایی است. از این رو روز نخست ایرانی حکایت از سیاره روشن و نورانی را دارد.

مهر شید (یکشنبه):

روز دوم از هفته مهرشید است که مهر آن به چم (معنی) دوستی و مهربانی در پهلوی میتراست. مهر برگرفته شده از آئین هفت هزار ساله میترایی است. مهر همچنین ایزد عهد و پیمان است و در اوستا آمده است که هیچ چیز بر ایزد مهر پوشیده نخواهد بود. نامگذاری این روز به مهرشید حکایت از تعهدی است که بین مردمان باید برقرار باشد زیرا در ایران باستان پیمان شکنی و دروغ بزرگترین گناهان به حساب می آمده است. شید نیز به چم (معنی) روشنایی و نور می باشد.

مهشید (دوشنبه):

مه بر گرفته شده از ماه است که این نیز از آیین میترایی کهن ایرانی آمده است. خورشید و ماه از تندیس های آئین میترایی بوده است که نشان از قدرت و پویایی جهان آفرینش داشته است. سومین روز هفته در ایران باستان به نام این نماد خداوند نامگذاری شد و آنرا مهشید به چم (معنی) ماه روشن و نورانی نام گذاشتند.

بهرام شید (سه شنبه):

بهرام برگرفته شده از ورهرام زبان پهلوی باستان است و از یک سو نام ستاره مریخ است. بهرام ایزد پیروزی در ایران باستان شمرده می شده است و اندیشه نیاکان ما بر این بوده است که خداوند یکتا (اهورامزدا) نیروی هایش را برای اجرا در بین افراد بشر بین ایزدان (فرشتگان) خود تقسیم نموده است تا آنان آنرا برای مردمان پیاده کنند. از این رو بهرام ایزد پیروزی نامیده شده بوده است و چهارمین روز هفته به نام روز پیروزی روشنایی بر تاریکی و غلبه انسان بر بدی ها و اهریمن نامگذاری شده است.

تیرشید (چهارشنبه):

تیر برگرفته شده از تیشتر پهلوی است. نیاکان ما تیر را ایزدان و نگهبان باران نامگذاری نموده اند و اینگونه می پنداشته اند که اهورامزدا برای یاری رسانی به کشاورزان و جلوگیری از خشکسالی و باروری زمین و سبز و سالم و پاکیزه ماندن جهان به ایزد باران فرمان میداده است که به یاری مردمان برسد. در کل این روز به نام روز روشنایی باران و خواست پروردگار برای حفظ طبیعت نامگذاری شده است.

اورمزد شید (پنجشنبه):

اورمزد نام دیگری از دهها نام اهورامزدا است که همه حاکی از قدرت و توانایی پروردگار است. این نام از واژه های پهلوی ارمزد، هرمزد، اورمزد، هورمزد، اهورامزدا، مزدا گرفته شده است. از این رو پنجمین روز هفته به نام روز روشنایی خداوند نامگذاری شده است. از اینرو این واژه هنوز به گونه ای دیگر در شب های جمعه برقرار است و هنوز تصور مردمان ما بر این است که شب های جمعه روز ارتباط با خداوند و فوت شدگان است.

ناهید شید (آدینه):

ناهید همان آنهیته یا آناهیتا است که ایزد آب قرار گرفته است. در اوستا آناهیتا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا، قدی بلند و اندامی تراشیده نام نهاده شده است و نام دیگر ستاره ونوس نیز آناهیتا یا ناهید است. در کل روز جمعه روز روشنایی آب و مظهر بخشندگی و عنایت پروردگار نامگذاری شده است.

 

درباره ما
Profile Pic
سایت جوجو بهترین وبلاگ بهترین ها عکس دانلود فیلم اموزش تصاویر ترول خنده دار عکس جالب همه چی زندگی تحقیق توضیحات توضیح بهترین ها جوجه بلاگ Chick blog-سایت جوجو بهترین وبلاگ بهترین ها عکس دانلود فیلم اموزش تصاویر ترول خنده دار عکس جالب همه چی زندگی تحقیق توضیحات توضیح بهترین ها جوجه بلاگ Chick blog
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    طرفدار کدوم تیمی؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 523
  • کل نظرات : 227
  • افراد آنلاین : 76
  • تعداد اعضا : 399
  • آی پی امروز : 188
  • آی پی دیروز : 181
  • بازدید امروز : 329
  • باردید دیروز : 384
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 329
  • بازدید ماه : 329
  • بازدید سال : 211,381
  • بازدید کلی : 994,696
  • کدهای اختصاصی
    -- .....

    قالب وبلاگ

    --:D-